جدول جو
جدول جو

معنی گوش کشان - جستجوی لغت در جدول جو

گوش کشان
در حال کشیدن گوش، آرام و مطیع: جان گوش کشان آمد (آید) دل سوی خوشان آمد (آید) زیرا که بهار آمد رفت (شد) آن دل دیوانه (مولوی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گوش کردن
تصویر گوش کردن
شنودن، استماع، شنیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موش کشتن
تصویر موش کشتن
کشتن موش. یا کشتن موش در کاری. موشک دوانیدن، فتنه انگیزی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوش کشیدن
تصویر گوش کشیدن
((کِ دَ))
کنایه از توجه نکردن، اهمیت ندادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوش کردن
تصویر گوش کردن
((کَ دَ))
شنیدن، توجه کردن، پذیرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کش کشان
تصویر کش کشان
در حالت کشیدن، کشان کشان، برای مثال کش کشانش آوریدند آن طرف / او فغان برداشت در تشنیع و تف (مولوی - ۴۵۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کش کشان
تصویر کش کشان
آهسته براه بردن و کشیدن: (کش کشانش آورید ند آن طرف او فغان برداشت در تشنیع وتف)، (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوش کاو
تصویر گوش کاو
آلت کاویدن گوش، گوش پاک کن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مو کشان
تصویر مو کشان
در حال کشیدن موی: (پر و بال ما کمند عشق اوست مو کشانش میکشد تا کوی دوست) (مثنوی. چا. خاور. 3) توضیح این بیت در چا. نیکلسن نیامده
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گوش کسی را کشد و پیچاند برای آنکه صاحب گوش را متوجه سازد و یا او را بدنبال خود کشاند
فرهنگ لغت هوشیار